دوست دارررممممممممممم...

سلاااممممممممممممم عزیز دل من... 

 

این اخرین سلام منه تا ۱ ماه دیگه به احتمال زیاد... 

 

هم حال تو رو میفهمم هم حال خودمو دارم میبینم... 

 

خانومی به علی قول دادی گریه نکنی! نگار جون منو اذیتش نکنی...به قولت عمل کن. هرچند میدونم سختته..چون میشناسمت... 

 

نگار جونم میخوام وقتی برمیگردم از اونجا، اینجا رو خشگلش کرده باشی با قالب قشنگی که میسازی براش و هم زیاد نوشته باشی که میدونم مینویسی... 

 

فدای تو بشم من! این دم اخر رفتنی، اصن  قاطی کردم نمیفهمم چی دارم مینویسم... 

 

فقط و فقط خیلی خیلی هوای عزیز دل منو داشته باش و مواظبش باش جون علی..خب؟ 

 

گریه به چشمای قشنگ خانوم من نیاد یا اگه  دیگه بعضی وقتا دست خودش نیست و میاد، یه کم فقط بیادا...افرین دخمل خوشگل ناز خودم... 

 

درساتم خوب خوب بخون بدونه نگرانی و فکر و خیال..میخوام همشو ۲۰ بگیری یه جایزه خوب واست بگیرما...افرین خانومم... 

 

منم میرم اونجا فقط واسه نگار جونم دعا میکنم...خیلی خیلی دعات میکنم خانوممم... 

 

دیگه اینکه اون برنامه هایی که دیشب گفتی که ریختی واسه عشق من، میشینی با دقت بهش عمل میکنی که سرت گرم باشه و اون دل مهربونت نگیره ها...خب.. 

 

خب اینم از این..دیگه چی بگم... 

 

زنگم که هر روز میزنم بهت. نگران نباش گلم... 

 

دیگه اینکه عاشقتم! دوست دارم! میمیرم برات!..همه زندگیه منی نگار به خدااااااااااااااااا... 

 

خدایا شکرت که این فرشتتو نصیب من کردی... 

 

نگار جون دیگه خیلی خیلی داره دیرم میشه...برم یه چیزی بخورم و حرکت کنم که ساعت ۷ از اتوبوس جا نمونم... 

 

راستی میخوام نگار منو تپلی کنی تا برمیگردما...صبحانه -نهار -شام- همشو مرتب هروز میخوریا..فدات بشم عشقم... 

 

دیگه سفارش نکنما..مریضیاتم خوب میکنی زودی! دیگه هم مریض بشی من میدونم و توآ... 

 

قربون چشات بشم..قربونت برم من خانومم... 

 

دیگه برم.. 

 

خیلی خیلی مواظب خودت باش...علی همیشه پیشته..هر لحظه که تو فکرشو بکنی... 

 

دوست دارم نگارم...دوست دارم همه هستی من..عاشقتم...میمیرم برات..فعلا..یا حق... 

رستگاری...

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عشقول خودم نگار خانومی جون گل خودم... 

 

امیدوارم که هرچه بیشتر از پیش حالتان خوب بیده باشد... 

 

که میدانم نمیباشد...(تو اصلا صا ایران برعکسی..به جای اینکه بیشتر مواظب خودت باشی و زود حالت خوب بشه یه کاری میکنی یه درد دیگه هم به دردات اضافه میکنی...) 

 

خب برمیگردیم به ادامه نامه..این پرانتزه عصبانی شدم یهو... 

 

 

ملالی نمیباشد جز دوریه شما..در اینجا همه چیز خوب نیست...نمیدانم چرا خوب نیست..حالا که خوب فکرش را میکنم(اا مگه تو فکرم میکنی؟؟)کیبینم چون تو اینجا پیش من نیستی اینجا هیچ چیز خوب نمیباشد..حتی هوایش... 

 

پس میرویم توو کارش..تو کار چی؟ خب معلوم است دیگر توو کار اینکه یک بی ام و ای پیدا کنیم بدزدیم از یه جایی بیاییم دنبال شاهزاده قصه امان(گوپ گوپ..گوپ گوپ..)این صدای قلبمان است که دارد میزند... و بدزدیمش و بیاریمش پیش خودمان... 

 

آن وقت است که همه چیز خوب میشود و ما رستگار میشویم اساسی... 

 

آری و اینگونه است که میشود خوشحال شد و رستگاری کرد...داد..است..نمیدونم چیچی و اینا... 

 

این بود نامه من درباره انشاء خود را بنویسید... 

 

شاد باشید و رستگار..

  

 

 

نگار جونم..عشقولیه من.دوست دارم خانوممممممممممممممممممممم...

کمر درد خانومی...

سللاااااااااااااااااااااااااااااااممم نگار جونم... 

 اخه من از دست تو چیکار کنم...؟؟ گریههههههههههههه... 

 اخه دختر تو با این سرماخوردگیتو با اون حال بدت دیگه این زمین سابیدنت چی بود؟؟ 

 ببین چی به روز خودتو اون کمر بدبختت آوردی...  

 خب چرا آخه اینجور خودتو اذیت میکنی خانومم.. 

 دلم نیخواد درد بکشی..اونم اینجور.دلم اتیش میگیره... 

 این دو سه روز تعطیلی رو همش باید بخوابیا..تا خوبه خوب بشه این کمر دردت حداقل... 

 جرات داری تو از جات پاشی من میدونم و تو... 

 دخمل گوش به حرف نکن... 

 فدات بشم من خانومی .خب دوستت دارم! چیکار کنم ؟نمیتونم درد کشیدنتو ببینم.. 

 تورو خدا زود خوب بشو..خب؟؟ ..افرین عسل جونیم... 

 

دوستتتتتت دارم هوارتااا..البته همون ۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶ هوارتا...

 

مواظب خودت باش خانومی... 

 

۶ ها...

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااممممممممممممممممممممم بر خوشکل خانوم خودم..نگار جونم... 

 

حال عزیز دل من چطوره؟ خوبه دیگه...امروز خوشکل من امتحانشو خوب داده دیگه حالای بدشم یادش رفته... 

 

خانومی خیلی خیلی خوشحالم امتحانتو خوب دادی..اخه امتحانتو خوب میدی خوشحالی منم از خوشحالت حال میکنم حال میکن... 

 

ایشالا همیشه لبای قشنگ خندون باشه عسلم..مث همون خنده خوشگلت ..میدونی که کدومو میگم... 

 

تنبل خانوم من امتحانتم دادیا..دیگه اینهفته کاری نداری..یه وخ که حالت زیاد بد نیست بشین یه قالب خوشگل واسه این خونمون بساز دیگه...افرین دخملم... 

 

 

راستی نگار جونیم..میدونی چندتا ۶ توو دنیا داریم ما؟؟ 

 

به اندازه همه اون ۶ها دوست داااااااااااااااااااااااااارررممممممممم...  

 

خب دیگه..همین اومدم یه سلامی عرض کنم خدمت خانوم گلم... 

 

مواظب خودت باش زودی خوب بشی دخمل جونمم...دوست دارم اندازه همه اون ۶ ها... 

 

 

پینوشت نگار: سلام علی ِ مهربونه من  

این روزا با یه خرس قطبی ( نگار قطبی) طرفی!!! سلما خولدم! همش این قرصا رو میخورم و بیهوش میشم!!! (البته تنبل هم شدم! ) اونوقت پسرکم هم مجبوره سر خودش رو گرم کنه تا من بیدار بشم! هنوز بیدار نشده، دوباره میخوابم!!

درسته امروز برای امتحانم خوشحال بودم ولی وقتی از خواب بیدار شدم و سورپریز تو رو دیدم دیگه رفتم روی عرش! خوشحالیم بی حد و اندازه بود! شاید از نظر خودت یه شارژ این حرفا رو نداشته باشه، ولی برای من یه دنیا ارزش داره!! همین که به فکرم بودی و دلت خواست که منو خوشحال کنی برام با ارزشتر از هر چیزیه! 

خیلی ماهی علی... خیلی... 

دوست دارم  همه ی زندگیه من...

 

بهتری خانومی؟؟

سلاممم نگار جون خودم... 

 

خوفی گلم؟ بهتر شده حالت؟؟ 

 

اینو میخونی میگی ارههه اونم چه بهتر شدنی..گل بود به سبزه نیز اراسته شده..میدونم همه اینارو.. 

 

ایشالا که سلامتی کامل بهت رو بیاره به زودیییی... 

 

یه کتک مفصلم ازت طلبکارم انگاری...دیروز غیبت داشتم.. 

 

فردا هم که امتحان داریو امروز دیگه خودتو کشتی میدونم... 

 

هی من میگم بهت دختر اینقدر حرص نخور واسه این درس و امتحانات خودتو از بین میبری گوش نمیدی که...اونوخ منم باید هی حرص بوخورم که تو خودتو اذیت میکنی... 

 

ولی خدایی خیلی دعات میکنما سر همه نمازام..همه جور دعایی از نوع خوب و خیرش..هرچند دعاهای من... 

 

الان که وقت امتحاناتته خیلی خیلی دعات میکنم تو هم با ارامش درساتو بخون حرصشم نخور بهت قول میدم نتیجش بهتر بشه... 

  

 

راستی هی گفتی بوست نکنما..گفتم میخواااااااااااااام..امروز بعد ۷..۸..۱۰ عطسه پشت سر هم و شروع ابریش مماخ فچ کنم سرما خوردم یه کم همچین بفهمی نفهمی.. 

 

دیگه اینکه only for joftemoon ... 

 

خب دیگه 20 دقیقه دیگه باید بخوابیما..خودت قول دادی... 

 

ایشالا که امتحانتو خوب میدی فردا عزیزم..نگذانش نباش اینقد..دعات میکنم خیلی خیلی... 

 

مواظب خودت باش عسلی جونم...دوست دارم 666666666666666666666666666666 هوارتا...... 

حافظ...

سلام عشق من... 

 

سلام عسل من... 

 

سلام نگار من... 

 

خوبی عزیز دلم؟؟ 

 

خوب که میدونم الان زیاد نیستی..اخه مواظب خودت نبودی دیگه..سرما خوردی گل خانومی... 

 

حالا دیگه مواظب خودت باش حداقل زود خوب بشی دخملی جونم... 

 

امروز داشتم اس ام اس قدیمیا رو میخوندم... رسیدم به اون فال حافظه که ایرانسل واسمون گرفت... 

 

نمیدونم دوسش دارم شعره رو خیلی... 

 

گر دست دهد خاک کف پای نگارم               بر لوح بصر خط غباری بنگارم 

 

بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است          از موج سرشکم که رساند به کنارم 

 

حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است        عمری بود ان لحظه که جان را به لب آرم 

 

 

 

دلتنگتم خانومی...مواظب خودت خیلی باش..دوست دارم... 

اگه از عشق بشه قصه نوشت...

سلام نگار جونم... 

 

خوبی؟؟ امروز حالمون بهتر بودا نه؟ 

 

تو حالت خوب باشه من حالم همیشه خوبه خوبه و خیالم راحته فداتشم... 

 

اینم واسه نگار جونم... : 

 

اگه از عشق بشه قصه نوشت میشه از عشق تو گفت... 

 

میشه با ستاره های چشم تو مغرب نو مشرق نو برپا کرد... 

 

میشه با گندمی های سر زلفت یه عالمه شعر نوشت... 

 

میشه از عشق تو مرد و دیگه از دست همه راحت شد... 

 

 

آره...از عشق تو دیوونگی هم عالمی داره... 

 

 

 

فدای تو بشم من نازم...عسلمی..دوست دارم... 

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد...

یا علی گفتیمو عشق آغاز  شد 

 

 

 

سلاااممم نگار جون خودم...  

 

خوبی؟؟ 

 

میدونم الانه خوابی خانومی...بعد چند شب بی خوابی و اون مشکلات امشب خوبه خوب بخوابی تا خود صبح زود..همون لنگ ظهر... 

 

اینجا رو افتتاح میکنیم واسه حرفای خودمون...من واسه تو حرفامو مینویسمو تو هم اگه حرفی داشتی واسه من...از مشکلاتمون..از ناراحتیامون از درد و عذاب کشیدنامون..از همه چی...تا بعدنا که اینجا رو میخونیم یادمون بیاد که چه سختیایی رو پشت سر گذاشتیم تا بهم بریسیم..ایشالا البته... 

 

امروز بعد از یکسال و سه ماهو هفت روز اشنایی یکی از سخت ترین عذاب اورترین روزایی بود که پشت سر گذاشتیم...خدا کنه..یعنی از خدا میخوام که دیگه از اینجور چیزا واسمون پیش نیاد که تو اینقدر اذیت بشی و عذاب بکشی نگار خانومی جونم... 

 

منو هم ببخش..میدونم میخندی شاید به این کلمه..ولی خب..آدمیزاده... 

  

راستش خودمم امروز خیلی حالم بد شده بود..خیلی وقت بود اون شوک های عصبی به سراغم نیومده بود ولی امروز اومد... 

 

به هر حال ایشالا که دیگه همچین چیزایی پیش نیاد...  

 

خب دیگه الان اینقد خستمههه..مست خوابم... 

 

مواظب خودت باش عسلم..ماهم..گلم.نازم..فدای تو... 

 

دوست دارم ... 

 

فعلا عزیز دلم...