این بدن من با شکلات و قهوه و میوه زنده است!! اگر روزی این ۳ تا بهم نرسه، باید از توی جوب پیدام کنن!!
دیروز رفتم دیدم توی یخچال کم میوه داریم!! یعنی انقدر افسرده شدم که حد نداشت! زنگ زدم با بابام کلی دعوا کردم و بعدشم تاکید ِ مؤکد و مکرر ( یعنی خیلی هشدار جدی!) کردم که شب یخچال رو پر میکنی!! من دوست دارم در یخچال رو که باز میکنم کلی میوه توش باشه و دلم باز بشه و تفریح کنم!! شب هم قبل از اینکه بابام بیاد خوابیدم!
امروز عصر از دانشگاه برگشتم و با ذوق رفتم در یخچال رو باز کردم که مثلا میوه به بدن بزنم!! میبینم همون میوه دیروزیها هم دیگه نیست!! یعنی آدم لذت میبره که توی خونه به اندازه خیار چمبل هم حساب نمیشه!...
یه ساعت بعد اومدم میبینم مامانم برای خودش یه ظرف میوه آورده داره صفا میکنه!! میگم اینا رو زیر تختت قایم کردی که من نخورم؟؟ میگه: نه بابا!!نمیدونم این بابات چرا انقدر میوه میخره! یخچال شلوغ میشه بدم میاد!! همه میوه ها رو گذاشتم توی بالکن!! هوا خنکه اونجا خوب میمونه، یخچال هم شلوغ نمیشه!!....
نه بابا چه کاریه حالا! نمیخواد تقویم رو نیگا کنی! مطمئن باش توی قرن ۲۱ هستیم!!
اینا رو گفتم که اگه ۲ روز دیگه اینجا تعطیل شد و دیگه ننوشتم، نگین علی اومده مرخصی و رفتن عشق و صفا!! نه فداتشم خره ما از کرگی دم نداشت!! ...اگه دیگه ننوشتم مطمئن باش مامانم کیس کامپیوتر رو برده توی حموم و داره به عنوان چهارپایه ازش استفاده میکنه...نشسته روش داره کف پاش رو سنگ پا میزنه!! ...لپ تاپ هم که دیگه همه میدونن کاربرد اصلیش تخته گوشته، حالا اگه بعضیا باهاش به اینترنت وصل میشن به خاطر اینه که تخته گوشتش آپشنهای زیادی داره!!! چه توقعاتی دارینا!!
---------------------------------------
علی؟؟ بهت گفته بودم که این استادمون لهجهاش مثل توئه؟؟...تازه صداش هم مثل توئه! چهارشنبه ها دیوونه میشم از بس صدای این رو میشنوم و به یاد تو میفتم!! آخه لامصب سرباز شدی و اینهمه بهم دلتنگی دادی به جهنم!! دیگه این لهجهات چی بود که مثل سیخ بره توی قلبم؟؟
این شیوه نوشتن تو منو کشته
چجور تیتری بود
بی خیال
یه سوال علی چقدر مونده تا پایان خدمتش؟؟؟؟
:دی
اگر بهش ۳ ماه به خاطر دیر اقدام کردن اضافه خدمت نخوره، اسفند تموم میشه!
منم عاشق قهوه ام ولی شکلات و میوه اصلا ... میوه که اگه پوست کنده دستم ندن محاله بخورم !
۲ روز دیگه که پوستت چروک شد میشینم قاه قاه بهت میخندم! :دی
می گم من چه قدر تورو درک می کنم ..منم دقیقا به همین چیز ها معتادم ...
مامان من هم کلا عشق میوه بیرون گزاشتنه ...۵ تا یخچالم تو خونه باشه باز تا زمشتون می شه باید میوه هارو بزاره بیرون..چند وقت پیش بهش می گم رفیتیم یه یخچال نو خریدیم ..میگه هوا به خنکی یچجال چرا خریدین
..............
امان از این صدا ...تو اصلا ۴ شنبه هاهیچی از درس می فهمی
تو خودت هم سن مامانه منی!! مامانت احتمالا همسن های مادربزرگ من هستن!! خوب حق دارن این عادت های قدیمی براشون باقی مونده باشه!! ولی مامانه من چرا؟؟؟ باور کن مامانم توی یخچال به دنیا اومده! ولی هنوز نفهمیده مورد مصرفش چیه!
میوه رو پایه ام بد جور ... اما شکلات نه !
:دی
خوبه منم اگه میوه باشه دیگه شام ناهار نمی خورم
البته فقط با نارنگی پرتغال مشکل دارم ولی شدیدادوستش دارم
مشکل هم بامای بی بی حل می شه ولی چه کنم دیگه
بعدش این علی شما چه کارا که نمی کنه
مگه بقیه میوه ها رو خشک شده میخوری؟؟
خوب بعضی میوه ها بیرون باشه سالم تر میمونه دیگه..
منم شکلات دوست دارم مخصوصا عاشق خوردن شکلات و شیرینی جات بعد از نهار یا شام..
پس خدا یخچال رو برای چی آفریده؟؟
واقعا نمی دونم مامان ها این همه کار خارق العاده رو چطوری خلق می کنن؟
بعد از بچه به دنیا آوردن دستشون توی زایش کارها راه می افته!!
ببین دیروز همکار من اومده میگه ببخشید مهندس میشه ب من بگی لپ تاپ چه فرقی با نوت بوک داره
گفتم چطور ؟؟
گفت : آخه میخوام برم بخرم خواستم سئوال کنم و اونی که بهتر هست رو بخرم
بهش آدرس لوازم خانه فروشی بده!! بره تخته گوشت بخره مصرفش براش بیشتره!!
شما احیاناً تک دختر نیستی ؟ به خاطر لحن درخواست میوه میگم !
نوچ :دی آخه مدلشه!