بعبعیی تمیس میشود...

من آمده ام... 

 

دیی دیی من امده ام... 

 

عشق فریاد کند من آمده ام... 

 

سلااااااااااااااممم سلاممم نگار خانوم عزیز گل ناز خشگل جییگل دوست داشتنیه خودم... 

 

و سلام خدمت بر بچ... 

 

دیدی قولم قول بود اومدم امروز..اگه بدونی چه کارایی کردم و چه حرکتایی اومدم امروز تا مرخصی گرفتم اصلن خودت دیگه میگی نمیخواد دیگه مرخصی بگیری..بله هم... 

  

خولاصه که ما دربست مخلصیم خانوم خانوما... 

 

الان ساعت (شب)12:12 هستش..نیم ساعتیه دارم میزنم تو سر مسنجر تا باز بشه ولی هنوز موفق نشدم..(تو سر مسنجر زدن روش جدید باز کردن مسنجره..و کلا برنامه های کام÷وتر که باز نمیشن...باید خشانت به خرج داد شاید باز بشن)...  

  

 

یعنی من عهاشق اون سلیقه و خرید کردنتم عسیسم... 

 

 

صورتی..صورتی...ناااارنجیییییی...بنفش...قرمز...سفید...کرم...:دی 

 

 

مبارکم باشه..:دی 

 

ولی اونشب ابی هم گفتیا...از قبل داشتی؟ ایا... 

 

دیگه اینکه... 

 

دلم واسه خونمونم تنگ شده بود...الان نوشتم یخورده گشاد شد اون تنگیه... 

 

 

نگار میگما... 

 

اااا خب گوشتو بیار جلو... 

 

آآ حالا خوب شد... 

 

دددوووووووووووووسسسسسسسسسسسستتتتتتتتتتت دااااااااااااررررررررررممممممم... 

 

هشتاد میلیون هوار تا... 

 

:دی..کر شدی؟؟؟ 

 

 

الانم فقط چشمام به زور نیمه بازه...خوابم نمیادا..ولی مخ نداشتم و قوه تخیلم و کلا سیستم بدم هنگ و قطع و همه چی هست.. 

 

خیلی جالبم نع؟؟ 

 

ولی یه چیز هستا..رسیدم خونه یه حموم اساسی رفتم با اب شیرین :دی...کلی الان احساسای خوب دارم... 

 

دیگه دارم هذیون میگم...نوشتنو ادامه ندم بهتره... 

 

فهلا... 

 

 

راستی... 

 

ددددووووووووووووووووسسست دالللللللللللممم...عاشختتتممممم...بعبعییتم...:دی

 

نظرات 7 + ارسال نظر
شبنمکده جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:37 ق.ظ http://www.abaei.persianblog.ir

اینم واسه نگارت
ای روح آسمان و زمین ، ای نگار من
هستی خدایگان و رسولت ، ظهور کرد
در خانه ای که یک بت زیباست ، یار من
هر تار موت ، در هیجانات زندگی
گردیده گاه پیله ام و گاه ، دار من
تغییر مرغ گونه هر روز پیکرت
افسانه ساز خاطر بی بند و بار من
با خنده های از ته دل با آن نگاه گرم
آرام می کنی ، دل وحشی تبار من
هرگاه خیره می شوی از ، هوش می روم
تا بشنوم صدای تو که ، رستگار من
با من بخوان ، تمام غزلهای عشق را
خوانم ، به شرط آنکه نشینی کنار من

بیگانه جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:42 ق.ظ http://2khtarebade88.blogsky.com/

خواهش میکنم؟ نه به خاطره من به خاطره خودت این وبلاگ را بخون!
خواهش؟

هاD جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:21 ب.ظ http://www.gereh-koor.blogsky.com

مثل اینکه اشتباهی اومدم خونه‌تون . حرف‌های خصوصی می‌زنین :))

سعید(زیر تیغ) شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:59 ق.ظ http://ziretigh1.blogfa.com

سلام
باید فکر می کردم تا وارد وبلاگ شدم کلی صدای کف و سوت و اینا اومد باید علی آقا اومده باشه
خوش اومدین

ماری شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ب.ظ http://meinetage.mihanblog.com

خوش آمدی علی آقا... من هم به اندازه نگار منتظرتون بودم.

مری دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:45 ب.ظ http://www.imano-meri.blogfa.com

سلام.خوبید؟خوشید؟بهم سر بزنید.شاید بتونید کمکم کنید.منتظرتونم

مجید حریری شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:59 ب.ظ http://www.oskarma.blogfa.com

سلام به رفیقی که تازه باهاش آشنا شدم
منم سربازم اگه دوست داری یه سر به وبلاگم بزن
see you later

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد