از عشق مخلوق تا عشق خالق!

یادته؟...یادته نماز نمی خوندم؟؟...یادته خدا برام مثل دشمن خونی‌ام بود و ازش متنفر بودم؟...یادته با خدا جنگ داشتم؟  یادته هیچی رو قبول نداشتم؟ و ... 

یادته با حرف هات و کارات اول عاشق خودت کردیم و بعد کم کم عاشق ِخدای تو شدم؟...یادته خدا رو برام قشنگ کردی؟... یادته ازت خواستم تا بهم یادآوری کنی نماز بخونم؟...یادش بخیر اون روزا که با هزار جور عذاب وجدان از اینکه  خواب ناز ِ منو ازم میگیری،ولی طبق خواسته ی خودم، صبح منو بیدار میکردی و با همدیگه نماز صبح میخوندیم!...

الان حتی وقتی بدترین ها برام پیش میاد دیگه خدا رو با اون چهره ی زشت نمیبینم! حس میکنم اون خدایی که توی دلمه در این لحظه برام این شرایط رو خواسته ولی بهتر از این‌ها در انتظارمه!...حتی اگه تو دیگه با من نباشی ولی مطمئنم خدا همراهمه و از خدا نمیرنجم!...باورش کردم! 

 

وقتی میبینم هیچ چیز به اندازه قرآن خوندن آرومت نمیکنه، آرامش پیدا میکنم... از آرامشی که از این راه بدست میاری آروم میشم! ...از اینکه خلوت هات با خالقت اینجور تحت تاثیر قرارت میده به فکر فرومیرم! از اینکه اوقات بی کاری به قرآن پناه میبری لذت میبرم!

 

پاکی ِ دل تو به سادگی بدست نیومده! ولی به سادگی دل من رو از بدی ها داره پاک میکنه!  ...توی این مدت با تو بودن خیلی چیزها رو بدست آوردم و با عمق وجودم حسش کردم که نمیتونم بیانشون کنم و نخواهم کرد! تو هم این ها رو در من حس میکنی؟  حس میکنی که میخوام خوب تر و خوب تر بشم؟

 

بارها و بارها بهت گفتم و باز هم میگم....خدا تو رو در روز تولدم به من داد تا من رو به خودش نزدیک تر کنه! واقعا هدیه خدا برای من بودی! بزرگترین هدیه ای که تا به حال برای تولدم گرفتم!! 

رابطه ی ما هرچه ضعف و کاستی و عدم تفاهم داشته باشه، ولی هیچ وقت نمیتونم منکر چیزهای باشم که تو به من دادی و تو باعث شدی برای من!!  

 

 

ممنونم از تو..ممنونم به خاطر تمام خوبیهات 

نظرات 4 + ارسال نظر
ستاره جمعه 22 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:18 ق.ظ

خشو به حالت دختر پاک و اسمونی ....برای من هم دعا کن

من نگفتم خوبم!! هیچ وقت این ادعا رو ندارم! ولی میخوام کم کم خوب بشم!! فکر میکنم همون خواستن توی زندگی خیلی جهت دهنده باشه!

هاD یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:08 ق.ظ http://www.gereh-koor.blogsky.com

دقت کردی نمودار سینوسی رابطه‌تون چه دامنه‌ی زیادی داره ؟!

میشه بیشتر توضیح بدی؟

هاD سه‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:53 ب.ظ http://www.gereh-koor.blogsky.com

اگر خواستی می تونی از منشیم وقت بگیری و تو کلاس‌های ریاضی مهندسیم شرکت کنی :))
جدا از شوخی مشخصه . ببین ، همه روابط دختر و پسری از یه تابع سینوسی تبعیت می‌کنه . یعنی فراز و فرودهاش مطابق اونه . یعنی قهر و دعوا و آشتی و خوشی روی پیک‌های نمودار قرار دارن . که هر چی پیک ها به هم نزدیک‌تر باشه ( مثل رابطه زن و شوهر ) بهتره . حالا منظور من اینه که دامنه نمودار شما خیلی زیاده . قهر و دعواهاتون خیلی شدید و دوست‌داشتناتون خیلی عمیقه . که اگر متعادل‌تر بشه بهتره . البته منظورم این نیست که دوست داشتن عمیق بده . اصلآً . حرفم اینه که تا این‌حد متناوب و شناور خوب نیست . کافیه ؟
ببین آدم رو چه‌جوری مجبور می‌کنی به خاطر یه جمله این همه صغری کبری بچینه :))

تقصیر خودته که از اول زورت میاد حرف بزنی . اونوقت مجبوری بیای این همه توضیح بدی!
دعوا نمک زندگیه!! ما زندگیمون خوش نمکه!...البته تا زمانی که دعوا نکنیم و توی سر و کله ی هم نزنیم اینجوری عاشق همدیگه نمیشیم!! وقتی هم که زیاد عاشق میشیم یهو یه تنوع لازم داریم و دعوا میکنیم!!
ولی تا حالا بیشتر از ۱ روز قهر نکردیم! تازه اونم فقط یکی ۲ بار!!!
الان حدود ۱ ماه میشه که انقدر لاو ترکوندیم داره حالم بهم میخوره!! دلم دعوا میخواد!!

جوجو چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:25 ق.ظ http://j-0-j-0.blogfa.com

عزیزم خیلی اشنگ مینبیسی
اشنگ دلدرد میکنی
دوست داشتم
بوس(واسه نگاره ها)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد