موهای من!

هنوز مشکلات پوستی‌ام ادامه داره!هرچند خیلی بهبود یافته ولی تقریبا تا یک سال باید مراقبت های خاصی انجام بدم و داروهام رو قطع نکنم! از جمله مراقبت های خاص(!) اینه که موهای صورت و بدنم رو تا جایی که امکان داره، اپیلاسیون نکنم یا کلا عملیات پشم زدایی رو حتی با تیغ و کرم موبر و اینها هم انجام ندم تا پوستم تحریک نشه!...خلاصه انقدر پشمالو شدم که گاهی خودم، خودم رو توی آینه با بابام اشتباه میگیرم! 

چند شب پیش خواب میدیدم با همین وضعیت پشمالو، چندین سال بعد مادر شدم!... ۳ تا بچه دارم!... یه روز توی خونه تنهاشون میذارم و میگم در رو براش هیچ غریبه ای باز نکنید! .... وقتی برمیگردم و در میزنم، بچه ها بهم میگن : کیه کیه؟؟...میگم: منم منم مادرتون!...میگن: اگه راست میگی دستت رو از زیر در نشون بده!...خب منم علی‌القاعده دستم رو از زیر در نشون میدم! ...

 

ولی کلا ما شانس نداریم! بچه های نسل بعد که همون بچه های ما باشن، داستان شنگول و منگول رو خوب یاد گرفتن و از تجربیاتشون استفاده کردن! ولی کلا این نسل از بچه ها با تمام فهمیدگی‌شون، یه کم خنگن! 

 

...وقتی دستم رو میبینن، فکر میکنن من، آقا دزده هستم!... سریع اون کلت کمری رو از توی کشوی اتاق خواب بر میدارن و پشت در مخفی میشن!..در نهایت هم به محض ورود من به خانه، چند تا تیر توی مغزم خالی میکنن!...در همین لحظه علی خسته از یک روز پر کار به خانه برمیگرده و با دیدن مغز متلاشی شده‌ی من، سکته میکنه و میمیره!  

و ای کاش موهای دستم را اپیلاسیون کرده بودم تا بچه های خنگم  یتیم  نشوند!!! 

 

میدونم خیلی داستان تکان دهنده ای بود! :دی  ولی باور کنید انقدر در بیداری به این موضوع فکر کردم که آخر خوابش را دیدم!! ...بیچاره علی! 

 

 امروز بعد از تبریکات وارده از سوی من به ایشان، بهش میگم دیشب یه عطر خوشبو خریدم !~ فک کنم با بوش حال کنی!

میگه: - به به! دیشب چی شده برای خودت عطر خریدی؟ 

- خب پشمالو شدم! سیبیلم بلند شده!  :دی 

- آهان!  پس خانومم به مناسبت روز مرد برای خودش کادو خریده :دی

- لووووس! نخیرم!  دیشب رفتیم برای پدر بزرگم عطر کادو بخریم!... منم یهو از این عطر ورساچه خوشم اومد و خریدم :دی 

یه کم حرفای متفرقه زدیم 

یهو وسط حرفمون  با هیجانی انگار که یه چیزی یادش اومده ، میگه: راستی نگار مبارکت باشه!! 

- چی مبارک باشه؟؟  

- عطرت رو میگم دیگه!...روزت که تبریک گفتن نداره :دی 

-یعنی اگه جرات داری بیا روز مرد رو هم بهم تبریک بگو!! میکشمت  

 

 ------------------------------------------- 

 

علی؟... اگه تو پیشم بود الان انقدر پشمالو نبودم!...وقتی به موهای دستم نیگا میکن، با خودم میگم حالا  برم خودم رو بلوری کنم که چی بشه؟ کی ببینه؟ کی حالش رو ببره؟ کی براش فرق داره که من دست و پام بلوری شده یا یه کم مو داره؟ ...دفعه پیش اون روزی که میخواستی بیای پیشم، کلی بلوری شده بودم ولی خب نشد که ببینی... هی روزگار! عجب دنیایی شده ها! ببین ۴ تا تار مو چه جوری آدم رو میبره  تو لک... 

 

 

پینوشت: من سرم هم مثل آدم مو نداره چه برسه به بدنم! کلا کم مو هستم! تار موهای بدنم نازک و با فاصله است..مثل کرک میمونه!...اگه وسواس به خرج ندم زیاد به چشم نمیاد! ..برای همینم هست که این مدت تونستم با این همه مو کنار بیام!!! 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد