هر چی فکر میکنم میبینم بزرگترین اشتباهم این بود که جلوی چشمای خودت و با اجازه ی خودت شروع کردم به گشت و گذار توی گوشیت و وقتی دیدم توی گالری فایل خاصی نداری، شروع کردم به خوندن اس ام اسات!... قصد خاصی نداشتم! یه جورایی حوصله ام از اینکه از صبح همدیگه رو نگاه کردیم سر رفته بود و میخواستم سرگرم بشم!! ...
نمیدونم دخترای دیگه در چنین موقعیتی چه حسی دارند و عکس العملشون چیه....ولی برای من دیدن چندین اس ام اس عاشقانه از دختراهای مختلف، توی گوشیه تو ، گوشیه کسی که عاشقشم و ۲ سال از عمرم رو با اون گذروندم، ۲ سال در خوشی و غم همراهش بودم، برای سربازی‌اش به اندازه همه دنیا دلتنگی کشیدم و بقیه قضایا.... برای من دیدن این اس ام اسا یعنی خالی شدن یه پارچ آب سرد روی سرم!.... آره! دفعه اول نبود که این چیزا رو میدیدم ولی... نمیدونم چرا هر بار دلم میخواد روی قولت حساب کنم! دلم میخواد حرفت رو قبول کنم که اینبار دیگه دور همه دخترا رو خط میکشی.... نمی دونم چرا فکر میکنی من انقدر خرم! نمیدونم چرا به قول خودت برام میمیری ولی این کارا تمامی نداره.... همون لحظه فقط تونستم بغض کنم و ذهنم سِر شده بود و زیاد حرفی برای گفتن نداشتم...اما بعدش که فکرهام رو کردم، بهت گفتم میخوام جدا بشیم!...میخوام سالگرد دوستیمون( امروز-جمعه) آغاز جداییمون هم باشه!..گفتم دیگه صبرم تموم شده...گفتم و گفتم....
تو چی گفتی؟...گفتی اینبار قولت، قوله! بدونه من میمیری! دوسم داری! عاشقمی!...دارم اشتباه فکر میکنم! رابطه ات با اون دخترا فقط در حد اس ام اس بوده و هیچ احساسی بهشون نداری!...گفتی التماسم میکنی که یه فرصت دیگه بهت بدم! گفتی از اینکه قلبم رو شکستی پشیمونی!... گفتی اینبار با همیشه فرق داره! کاری میکنی که دلم آروم بشه و شاید اعتماد از دست رفته رو بتونی برگردونی...
من سنگدل نیستم!...من همون دختری هستم که اینجا پست های عاشقانه برای تو مینوشتم!...من هنوزم دوست دارم اما نه مثل گذشته ( دلیلش هم روشنه!)! ...ولی خسته ام...خیلی خسته... صبرم تمام شده!
نمیدونم باید چی کار کنم!...دلم میگه یک بار دیگه بهت فرصت بدم ...عقلم میگه: این بار هم مثل دفعات قبله! اگر بهت فرصت بدم بازم کار خودت رو میکنی و من رو خر فرض میکنی!! بنابراین فرصت ها تموم شده و دیگه فایده نداره!!
با دخترهایی که اینجا رو میخونن هستم : شما اگه اس ام اس های فدایت شوم توی گوشی پارتنرتون ببینید، چی کار میکنید؟؟؟ چه فکری میکنید؟؟...علی به من میگه اونجوری که تو فکر میکنی نیست! میگه من فقط تو رو دوست دارم و این اس ام اسا بچه بازیه!...من که دیگه حرف هاش رو نمیتونم باور کنم! یعنی از اول هم باور نمیکردم! ...شما در چنین شرایطی چه جوری فکر میکنید؟؟؟
×× به جای این پست قرار بود تشکرنامه ای اندر باب چهارشنبه و زحماتی که کشیدی تا من رو خوشحال کنی، بنویسم!!...تک تک کادوها و زحمت هات برام ارزشمند بود و اگر اون اتفاق نمی‌افتاد یکی از بهترین و خاطره انگیز ترین روزهام رو در کنارت داشتم!... با اینکه خیلی ناراحت و بهم ریخته هستم ولی نمی تونم خوبی های اون روزت رو نادیده بگیرم! از اینکه خواستی من رو خوشحال کنی با تمام وجود ممنونم! ولی ای کاش....
نکار تو منو می شناسی ...خوب میدونی حرفم الکی نیست ...معنی عشقم خوب می فهمم ..معنی دل نازک زنها رو ...همه این هار و میدونم و حس کردم و هر روز باهاشون درگیرم ...سنم بالاست ...ولی خوب هنوز همون حس های جوونی باهامه ...می دونم پسوورد اینجا علی اقا هم دارن و ممکنه کامنت منو بخونن
با ای حال می گم .
نگارم ...همیشه تو زندگیت خودتو نگاه کن ...مخصوصا تو عشق ...دو سال که عاشقی و با همه سختی هاش هستی ...به خاطرش باید با همه خانواده بجنگی .. ولی ایا ارزششو داره ...دو ساله که بهترین دختر دنیا رو داره و لی باز ...نکار من همه حرف ها بهونس ...برای اینکه مسجس نباشه ..میشه شماره موبایلو عوض کرد ..می شه مسج بعد از رسیدن پاک کرد ...اینکه مسج ها تو گوشی بوده ...خیلی معنی داره ...تو فقط اس ام اس ها رو دیدی ...بقیه رو چی ...از من میشنوی دیگه خودتو و احساستو به بازی نگیر ..ارزشتت خیلی بیشتر از این هاست ...وقتی کسی ارزشتو نمی دونه تمومش کن ...نگارم میدونم سخته ..ولی قوی باش و خودتو با حرف های که هر باز می زنه گول نزن
می بوسمت گلم
راست میگی! شاید خودمو گول میزنم! ولی فقط اینبار رو بهش فرصت میدم!...مطمنم اگر بار دیگه تکرار بشه حتی احساسم هم بهماجازه نمیده بهش فرصت بدم!!...اگر یک بار دیگه تکرار بشه مطمئنم ازش بشدت دلزده خواهم شد!!
×× علی همه ی کامنت ها رو میخونه و من با این موضوع مشکلی ندارم!
نگار خوبی؟؟:اس
من یه بار این اتفاق برام افتاد.خیلی ناراحت شدم و بغض کردم ولی آبی بهم قول داد که دیگه تکرار نمیشه.من قبول کردم ولی تو دلم گفتم اگه یه بار دیگه تکرار شد هم به روی خودم نیارم.وقتی واسه خودش این تعهدا اهمیت نداره چرا من هم حرص بخورم؟!ولی نگار یه بار دیگه بهش فرصت بده.تو عاشق علی هستی.میدونم سخته ولی ممکنه.فرصا بده...تو دل بزرگتو نشونش بده!
منم اوایل میگفتم به روی خودم نیارم! ولی به جایی میرسی که خودت رو فنا شده در رابطه میبینی!!..تو یا من یا هر دختری موظف نیستیم تا آخر عمر در راه حفظ رابطه تلاش کنیم!!...روابطمون تا جایی خوبه که باعث آرامش بشه نه سوهان روح!.....من حاضر نیستم ۱ لحظه با پسری که میدونم دوسم نداره همراه باشم!
خوب من فکر می کنم حق با تویه و درست فکر می کنی و کار اون خیلی اشتباه بوده! به نظرم این توجیه پسرا برای رفتارشون خیلی زشت و ناپسنده...
توجیه رفتار از خود رفتار آزاردهنده تره!!
کاملآْ حق با شماست . مسج عاشقانه و فدایت شوم از طرف دختران دیگه تو گوشی ایشون توجیهی نداره .
اگر ایشون میگه احساس خاصی بهشون نداره ٬ پس دخترهایی که به ایشون در حالی که احساسی نداره مسج عاشقانه میدن ارزش تف انداختن هم ندارن . اگر ایشون میگه بچه‌بازیه ٬از کسی که در شرف یا درگیر رابطه‌ی جدی با شماس بچه بازی اصلاْ انتظار نمیره .
درسته که روی صحبت شما با خانم‌هاس و من پررو پررو پریدم وسط حرف ٬ این رو هم بگم و بعد برم . عقلتون میگه فرصت ندین ولی دلتون میگه یه شانس دیگه بدین . این بار به حرف دلتون گوش کنین که اگر هر اتفاقی افتاد به خودتون نگین کاش به حرف دم گوش می‌کردم ٬ مگه چی میشد ؟
کامنتت رو خیلی دوست داشتم! مخصوصا اینکه این حرف ها رو از زبان یه پسر میبینم بیشتر روی ذهنم و تصمیمم اثر گذاشت!
اگر من ۲-۳ ماه دیگه صبر کنم چیزی رو از دست نمیدوم!ولی اگه الان ازش جدا بشم و دیگه بهش فرصت ندم، ممکنه یک عمر پشیمون بشم!
از علی منطقی بپرس اگه عکس این جریان برای اون پیش میومد یعنی اس‌ام‌اسای عاشونه توی گوشی تو بود٬ چه عکس‌العملی نشون می‌داد؟ ازش بخواه راه‌حل منطقی بذاره جلوی پات...
قبل از اینکه تو بگی ازش پرسیده بودم!... میگه اگه تو هم مثل من و بدون هیچ احساسی به پسرای دیگه اس ام بدی اشکال نداره! ..منم گفتم خیلی بی غیرتی! :دی
لازم نیس بگی اگه... چون همه ی اینا برام اون قدر واقعی ه که هنوز احساس ۶ ماه پیش م دلم رو خالی میکنه...
میدونی بهم گفت... آره اصلا دوست بودم... تو رکورد زدی تو مدت دوستی با من... قطع کردم... اس ام اس داد دوست دارم! بعد از اون خیلی اصرار کرد باهاش باشم. گریه هاش دلم رو آب میکرد. ولی دیگه نمیشد... همه چی از کف آدم میره... گاهی می بینمش... گاهی زنگ میزنه... گاهی من یاد خودم می افتم تو اون روزای عاشقی...
پیشنهاد من... هیچی تغییر نمیکنه. دوست داشتن کسی با اس ام اس دادن به دیگری جور در نمیاد!
دوست نداشتن با عاشق نبودن فرق داره!... این اس ام اسا این هشدار رو داد که علی عاشقم نیست...ولی میدونم دوسم داره!
فرصت ها یک روزی تمام می شوندو نذار یک زمانی احساس حماقت و خریت مثل خوره همه ی روحت را بخوره....
و اگر فرصت ندهم چی؟؟ حس پشیمانی مثل خوره وجودم را میخورد!!
نگار تو خودت می دونی من معنی عاشقی رو می فهمم پس سعی می کنم اینی که میگم اصلا ربطی به منطقم نداشته باشه... یعنی می خوام بگم این جواب دلمه:
اگر بار اول باشه من ببینم و سکوت کنم، اعتمادم رو از دست میدم و این اعتماد به این آسونیا برنمی گرده. اگر بار دوم تکرار بشه، فقط رو در رو بهش اینو میگم: دیگه میذارمت کنار! (برگرفته از اسم یکی از کتابای مریم حیدرزاده) بعد هم خطم رو می فروشم و هیچ نشونی از خودم به جا نمیذارم و میرم بعدم یه سال با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می کنم! یه سال هم کمی دپرس می مونم بعد هم برمیگردم به زندگی... هرچند اون تارای سابق نمیشم ولی ارزش اینو داره که حداقل بعدا حس می کنم به خودم احترام گذاشتم!
فک میکنم اینبار دیر شد!!
تصمیمم رو گرفتم و فرصتی دوباره بهش دادم!...فرصتی برای جبران خیلی چیزها! از جمله اعتماد از دست رفته!!
نکار فعلا هیچ فرصتی نده ..بزار حد اقل زمان زخم های دلتو کمی ترمم بده ...الان نه
فعلا که نیست! رفت...
ولی فرصت دادم تا رابطه مون قطع نباشه! اما خب کمرنگ تر...
سلام
نگار وقتی مطلبتو خوندم داغ دلم تازه شد باورت نمی شه همه ی شرایط من مثل توئه!منم دانشجو هستم کسی رو هم که از ته قلبم دوستش دارم الان سربازیه و جالب اینکه با خوندن مسیجاش فهمیدم با بعضیا در ارتباطه ، منم قلبم شکست خیلی زیاد، منم گریه کردم تا اونجا که تونستم، و اونم ازم خواست ببخشمش در حد التمس،و اونم گفت که به غیر از من هیچکس رو دوست نداره تا قیامت، با خودم فکر خیلی کلنجار رفتم من و اون چیزی کم نداریم برای همدیگه هم که تا حالا کم نذاشتیم اونکه که همه چیزو به خانوادش گفته پس چرا باهام همچین کاری کرد؟بالاخره تصمیمو و گرفتم و بهش یه فرصت دیگه دادم چون خیلی دوستش دارم ولی بهشم گفتم که اگر باز تکرار بشه معلومه که نه عشقی در کاره و نه احساسی منم نمی خوام جلوی خوشیشو بگیرم اونو به خیرو منو به سلامت!نمیگم قلبم نمیشکنه چرا می شکنه اونقدر که شاید دیگه نتونم عاشق بشم ولی هر چیزی حرمتی داره.خدارو صد هزار مرتبه شکر تا الان که نزدیک 1سال از اون روز گذشته همه ی قول ها و وعده برقرار بوده.نگار جون پیشنهاد من اینه که تو هم بهش یه فرصت دیگه بده ولی شرایطتم بگو حرف دلتو بی پروا بگو ولی اگه فرصت دادی دلتو صاف نگه دارو بهش اعتماد کن و در عین حال زیرک.امیدوارم که همه چیز به خوبی و خوشی حل بشه خانومی
این شرایط زیاد برای دخترا پیش میاد! ...البته علی اهل مخفی کاری نیست! سوتی هم زیاد میده!...منم شاخک هام خیلی تیزه! ولی تا جایی که قضیه جدی نشه به روش نمیارم!...
به هر حال ...
به نظر من اون اگه عاشقت بود کاری نمی کرد که تو ناراحت بشی و اصلا نمی تونست با کسه دیگه اس ام اس بازی کنه اون فقط تورو برای یک مدت می خواد دیگه بهش فرصت نده بعدا پشیمون می شی.
راستش نمی خوام نظر قطعی بدم چون شرایط زندگی آدما فرق داره نگار جون. اما من این کارو خیانت میدونم و تحمل نمی کنم.
سلام باور می کنی که خیلی اتفاقی مطالبتو خوندم و دارم گریه می کنم چون منم همین اتفتاق ها برام افتاده و جالب اینکه بدونی برای بار سوم هم که بخشیدمش الان خیلی راحت گذاشتتم کنار دارم داغون می شم از اینکه برای خودم ارزش قائل نشدم از اینکه ...... تو دیگه اینکار رو با خودت نکن !