امشب توی اون ۲ دقیقهای که حرف زدیم فرصت نشد بهت بگم.... تازه از حموم بیرون اومدم و سبک شدم. موهام رو با یه شامپوی جدید و خوشبو شستم که عطرش همه ی خونه رو پر کرده! همونجور که تو دوست داری!... موهام رو کامل خشک نکردم تا نمناک بمونه! همونجور که تو همیشه میخوای!... یه رژ کمرنگ صورتی زدم و منتظرم در یک چشم بر هم زدن ،لبهای تو هم صورتی بشه ...دستات لای موهای نمناکم فرو بره و همینطور که نوازشم میکنی آروم در گوشم حرف بزنی... یک ساعتی میشه که با چشمهای خسته ام کلنجار رفتم و تا الان صبر کردم که تو زنگ بزنی و در چنین لحظهای ،در آغوش گرمِ تو چشمهای جفتمون گرم ِ خواب بشه! میدونم هیچ وقت [ حتی زمانی که مثل امشب خستهی خسته ای ]تنها و بدون من خوابت نمیبره...ولی کاش امشب فقط ۲ دقیقه بیشتر فرصت حرف زدن داشتیم... |