روز ۳۱ بدون تو!

  42-15209166 - Angry Young Couple Lying in Bed 

 

نیا! 

نه امروز بیا نه ۵ شنبه نه هیچ وقت!! 

نیا دیگه! 

خب؟؟ 

نمی دونم توی فکرت چی میگذره که فکر میکنی من انقدر صبرم زیاده!! 

از ۵ شنبه تا حالا  از انتظار خفه شدم !! شب و روز نداشتم!! اونوقت امروز صبح خیلی راحت میگی: دیشب فکرام رو کردم دیدیم ۵ شنبه بیام بهتره!! ۳ روز دیگه صبر کنی به جاش ۲ روز اضافه تر مرخصی میگیرم!!!  

تو که من برات مهم نیستم!  

به خاطر من که نمی خوای بیای! 

پس هر کاری دلت میخواد بکن!!.... اصلا ۵ شنبه هم نیا!! تا عید صبر کن!! شاید بعدش ۴ روز بیشتر بهت مرخصی دادن!!! 

دیگه به من ربطی نداره! ( همونطور که تا الان نداشته!) 

از ساعت ۷ صبح که باهم حرف زدیم تا الان، ضربان قلبم مثل تراکتور شده! هر کاری هم میکنم به حالت عادی برنمیگرده!!  همین رو میخواستی دیگه؟؟ خیالت راحت شد؟؟؟ 

 

دیگه اینجا هم نمی نویسم! خسته شدم از این روز شمار!! 

 

 

بعدا نوشت ( ساعت ۹ شب) 

من واقعا شرمنده روی گل سرورم هستم!! با این حرفایی که صبح اینجا نوشتم دیگه نمی دونم چه جوری توی روی مبارکش نیگا کنم؟!!  

برای دوستانی که نگران عشق و رابطه ما بودن باید بگم که امروز علی به خاطر حرف های تلفن صبح که من گفتم، می خواست بیاد! ولی فرمانده و هر کی توی پادگان بود تشریف برده بوده مرقد امام برای تجدید چیز!! و علی جونم نتونسته مرخصی بگیره . حالا باید تا ۵ شنبه صبر کنیم!! 

تازه امروز عصر ۴۰ دقیقه حرف زدیم که در نوع خودش بی نظیر بود!! هم علی عزیزم دلش خیلی گرفته بود که حالش خوب شد و هم من خیلی خیلی بهتر شدم!! وقتی باهاش حرف میزنم عجیب آروم میشم و همه چی یادم میره 

به این میگن معجزه ی عــــــــــشق 

عاشقتم علی جون جونیه خودم 

۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶۶ تا دوست دارم بهترین پسر دنیا